Next Page  10 / 37 Previous Page
Information
Show Menu
Next Page 10 / 37 Previous Page
Page Background

10

نوشته

در

که

است

این

واقع

امّا

‌‌.

نیست

محمّد

حضرت

نام

و

زبان

مسئلۀ

باب

های

روحانی

دگرگونی

یک

دستخوش

گذاری

می

بنیادی

که

است

آن

بر

نیست

نشانی

آن

از

الصّفاء

روضة

و

التّواریخ

ناسخ

سر

تا

سر

در

هرگز

که

باب

فلسفۀ

‌ ‌ .

گردد

می

چیز

همه

در

نتیجه

در

و

خداست

‌ ،

هستی

همۀ

حقیقت

اصلی

قصد

‌ً

اصولا

‌ ‌ .

بازیافت

را

خدا

صفات

و

اسماء

تجلّی

توان

نوشته

باب

های

تجلّی

صرف

‌،

طبیعت

و

دیگران

و

خود

در

همه

آنکه

تا

بیآفریند

جامعه

در

را

عرفانی

فرهنگی

که

است

این

و

مهر

آنکه

تا

بشمارند

حقوقمند

و

زیبا

و

مقدّس

را

کس

همه

و

چیز

همه

اشیاء

حقیقت

به

توجّه

با

نتیجه

در

و

ببینند

را

خدا

‌.

بشود

انسانها

همۀ

ویژگی

اتّفاق

و

برابری

و

یگانگی

بابی

افراد

به

را

ائمّه

نام

باب

سپهر

تصور

خلاف

بر

‌‌

که

اینجاست

از

نمی

می

بالاتر

بمراتب

هم

این

از

بلکه

دهد

می

لقب

اصحابش

به

وقتی

و

رود

نامهای

از

یکی

لقب

این

موارد

اکثر

در

دهد

می

باب

‌،

خدا

نامهای

به

افراد

نامگذاری

با

ترتیب

بدین

‌‌.

خداست

نکت

بدین

را

همگی

تا

کوشد

راستین

حقیقت

که

دهد

توجّه

ه

باید

کس

هر

نتیجه

در

و

خداست

صفات

و

اسماء

تجلّی

کس

همه

و

چیز

همه

حقیقت

ظهور

و

شکوفائی

جهت

در

که

بکوشد

افرا

همه

و

کند

حرکت

الهی

صفات

یعنی

خود

وجود

د

نیز

موجودات

همه

به

نگاهشان

در

آ

نشانه

‌ ‌

بعنوان

را

نها

خدا

از

ای

‌ّ

مقد

دارند.

محترم

و

س

‌‌

‌ّ

محم

اسمش

که

را

خود

مؤمن

هجدهمین

باب

مثال

عنوان

به

‌ّ

قد

بود

علی

د

‌ّ

ملق

وس

یا

کرد

آ ب

‌ّ

سی

نکه

د

دار

یحیی

یا

نامید

وحید

را

ابی

آ

ترشیزی

علی

شیخ

نکه

را

نامید.

بهاء

را

علی

حسین

و

خواند

عظیم

‌‌

هم

ۀ در

باب

موارد

این

أت

بر

کید

می

ژرف

اجتماعی

و

عرفانی

اصل

یک

و

نماید

آ

تقد

ن

هم

زیبائی

و

س

ۀ

‌ّ

هوی

و

حقیقت

که

چرا

است

هستی

ت

راستین

‌ّ

تجل

چیز

همه

است

یکی

کس

همه

و

چیز

همه

لذا

و

خداست

ی

.‌ ‌

اما

باب

نمی

بابیان

ویژه

را

مطلب

این

‌ .

داند

‌‌

کتاب

در

برعکس

می

فارسی

بیان

گوید

حروف

به

را

چیزی

هر

اسم

باید

که

آ

و

کرد

تقسیم

اسم

ن

آ

‌ّ

مخف

را

حرفی

هر

نگاه

از

فی

و

اسماء

از

یکی

‌ً

مثلا

که

است

سنگ

او

مثال

‌‌.

شمرد

خدا

صفات

سین

در

آ

‌ّ

سب

ن

در

و

وح

‌ ‌

نون

آن

نور

را

کریم

آن

‌)

(کاف

گاف

در

و

دید

باید

‌.

"

را

ایشان

فرموده

اذن

گردانند

ظاهر

خود

كمال

الیه

بمنتهی

را

شیئ

‌ّ

كل

كه

فرموده

امر

خداوند

را

بیان

اهل

كه

آنجائی

از

و

كه

بحرو

را

شیئ

هر

ب

او

اسم

ف

ه

خو

‌ٌ

عز

و

‌ّ

جل

‌ّ

الله

اسماء

ا

را

مشیّت

ظهور

طلعت

‌ّ

الا

نبیند

شیئ

هیچ

در

نفسی

هیچ

كه

شود

نده

كه

‌ّ

الا

نمیشود

دیده

او

در

الله."

20

‌‌

ی

دیگر

عبارت

به

بی

سنگ

تکه

ک

ع

باب

نظر

از

ارزش

حقیقت

که

چرا

است

گرانقدر

و

زیز

آ

از

است

بازتابی

ن

ا

سماء

و

خدا.

صفات

‌‌‌

4-

اباحه

بعنوان

بابی

جنبش

گری

از

پیشین

بحث

در

شش

ۀ نمون

تاریخ

‌ّ

الت

ناسخ

در

نادرست

نویسی

سخن

واریخ

آ

‌ّ

ام

‌‌.

مد

این

در

ا

شش

نمونه

گاهی

و

نادانی

بی

‌ ‌ّ

اط

است

نویسنده

لاعی

می

خیالپردازی

به

مجبور

را

او

که

نماید.

‌‌‌ّ

ام

ا

ما

و

با

کنونی

بحث

در

ض

‌ّ

عی

هستیم

درگیر

دیگری

ت

‌‌

هب

ای

ک ن

ترتیب

می

قصد

به

نویسنده

مورد

این

در

ه

و

باب

از

دروغین

تصویری

تا

کوشد

آ

دهد

بدست

او

راء

.‌‌

مورد

این

در

تاریخ

هدف

که

را

آنچه

هر

که

است

این

کار

این

راه

و

کند

بیزار

او

نهضت

و

باب

از

را

خواننده

که

است

این

نویسنده

نویسی

به

است

شده

تلقّی

زشت

و

پلید

ایرانی

فرهنگ

در

دهد.

نسبت

او

پیروان

و

باب

واژه

منطق

این

گونه

بهترین

به

که

ای

ارائه

را

می

اباحه

واژه

دهد

گر

‌‌.

است

ی

واژه

اباحه

ریش

و

است

فقهی

ای

ۀ

یعنی

است

مباح

آ

‌.

واجب

نه

و

است

حرام

نه

که

نچه

مباح

یعنی

خود

بدست

که

چیزی

آ

در

تکلیفی

و

است

دم

آ

بشکل

نه

و

مثبت

بشکل

نه

نیست

ن

منفی.

‌‌

عرص

اسلامی

فقه

در

ۀ

محدودی

رفتار

از

آ

یعنی

است

مباح

یا

اباحه

عرصه

دمی

است.

شده

سپرده

افراد

دلخواه

به

‌‌‌ّ

ام

اباحه

ا

چیز

همه

که

معناست

این

به

گری

است.

مباح

کار

همه

و

‌‌

نت

در

و

چیز

همه

یجه

آ

هی

و

است

زاد

چ

نیست.

کار

در

موردی

هیچ

در

بدی

و

خوب

یا

حرامی

و

واجب

‌‌

ب

تعریف

ا

آ

نهضت

بعنوان

باب

ئین

و

اباحه

اباحه

تا

کوشیدند

هدایت

و

سپهر

گری

آ

‌ً

صرفا

را

بابی

ئین

آ

بی

ئین

‌،

دینی

بی

باریوبند

‌ّ

معر

ناموس

و

مال

در

اشتراک

مهمتر

همه

از

و

‌،

خشونت

‌،

غارت

‌،

دزدی

‌،

شهوترانی

‌،

اخلاقی

مرج

و

هرج

‌،

فی

نمایند.

‌‌

آ

شکار

ا

ساختن

قلمداد

که

ست

آ

بابی

ئین

بعن

و

بند

و

قید

نوع

هر

طرد

وان

تشویق

آ

و

اخلاقی

و

جنسی

مطلق

زادی

ای

که

بود

معنا

این

به

مال

و

زن

در

کمونیزم

یک

بهائیان

بعد

و

بابیان

از

شان

" دیگر "

بر

فرهنگی

پ

داشتند

ا

آن

تا

و

بابیان

که

بهائیان

آماج

همه

و

خشم

و

نفرت

نوع

گیرند

قرار

ایران

مردم

لعنت

.‌

ۀهست

اباحه

مفهوم

اصلی

است.

مال

در

اشتراک

و

زن

در

اشتراک

مفهوم

دو

گری

‌‌

سپهر

که

دانست

باید

امّا

هدای

یا

و

این

ت

نی

را

مقوله

و

مفهوم

و

روش

فرید آ

بر

این

عکس

بر

‌.

ند

سر

در

که

است

فرهنگی

برچسبی

چسب

ات

‌ّ

حت

ایران

تاریخ

سر

پیش

ی

نو

نهضتهای

طرد

برای

هم

اسلام

از

آ

پیش

بویژه

و

ور

و

آ رو

است.

شده

برده

بکار

زادیخواه

‌‌

مزدک

که

است

جهت

همین

به

بعنوان

همواره

من

اباحه

اد

گری

است

شده

تعریف

.‌‌

بی

خلاف

بر

مزدک

نهضت

تردید

آ

به

که

نچه

آ

نسبت

ن

داده

به

نه

اند

مال.

در

اشتراک

به

نه

داشت

باور

زنان

اشتراک

‌‌

می

مزدک

از

ما

که

چه

هر

امّا

‌ّ

توس

دانیم

دشمنا

ط

ن

و

است

شده

نوشته

او

دسته

کشتار

نسل

و

جمعی

‌ّ

توس

مزدکیان

کشی

تا

لحظات

تاریکترین

از

‌"

"دادگر

انوشیروان

ط

و

بابی

نهضت

‌‌.

است

ایران

ریخ