11
و بالعکس باب و
بهاءالله
را که شکوهمندترین نوآوری فرهنگی و روحانی را برای ایران به
ارمغان آورده و برای اولین بار اندیشهء عدالت اجتماعی، تساوی حقوق زن و مرد، اصل
دمکراسی سیاسی، نفی ناشکیبائی مذهبی، تحریم نظام ب
رده داری، الغاء حکم نجاست مذاهب
دیگر، الغاء هرگونه تبعیض حقوقی نسبت به غیر مؤمنان (از جزیه گرفته تا توهین بر مقدساتشان
تا ممنوعیت ایشان از حق
آزادی
سخن و عقیده تا حکم قتل افراد بخاطر جهاد یا ارتداد و غیره) را
به ایران ارائه نمودند مورد توهین و افتراء قرار
داده و
آنها
را بعنوان حامیان استعمار و عقب
افتادگی ایران قلمداد نمایند. وقتی
آدمی
به گفتمان
واژگون
بهائی ستیزان گوش می دهد در واقع باید
به این نتیجه برسد که تکیه بر
آزادی
عقیده و دین و
دمکراسی و
اصل تساوی حقوق همگان و
عدالت اجتماعی و تساوی حقوق زن و مرد
و نفی
آزار
و تبعیض بر غیر مسلمانان و غیر شیعیان
عامل اصلی عقب افتادگی ایران و حمایت از استعمار است و بالعکس باید که متقاعد شود که سنت
پرستی، تشویق فرهنگ نفرت نسبت به اقلیتهای مذهبی، زن ستیزی و مرد سالاری،
زیر پا
گذاردن
اصل
آزادی
سخن و عقیده در جامعه و نفی
دمکراسی سیاسی راه تکامل و ترقی و مبارزه
با استعمار است و اوج تکامل فرهنگی هم در فرهنگ مربوط به آداب نجاست و طهارت و دخالت
در جزئیات زندگی شخصی افراد از جمله آداب مستراح رفتن و جماع و غیره متبلور میگردد.
چنین واژگونی حقیقت تاریخی از غریب ترین مسخهای فرهنگ
ی تاریخ بشرست.
یکی از علل اصلی عقب
افتادگی ایران و دیگر کشورهای خاور میانه در دنیای جدید،
فرهنگ طرد و تکفیر مذهبی بود که توسط زمامداران مذهبی بر عامهٴ مردم تحمیل می
گردید. بر
اساس این فرهنگ معاشرت با اروپائیان و دیگر اقوام و ادیان مطرود گشته و نجاست
و گمراهی و
آنها ضلالت
مورد تأکید قرار می
گرفت. فرهنگ تکفیر بر آن بود که مسیحیان و یهودیان
چنان
پست و پلیدند که
حتی کتاب
های دینی
خود را عمداً تحریف کرده
اند و لذا فرهنگ آنان فرهنگ
فاسد ی
و گمراه است در نتیجه مردم خاور میانه علاقه
ای به مطالعهٴ فرهنگ اروپا
ئی نداشتند و از
اتفاقا
ت
اروپا اساساً بی
خبر بودند. بالعکس سران مذهبی این جوامع خود را دارای فرهنگ برتر دانسته و
با تأکید بر ایستاگرائی مذهبی، سنت
گرائی فرهنگی و تقلید از علماء روحیهٴ تحقیق علمی و تکامل
فرهنگی و خلا
قیت فردی و توسعهٴ اقتصادی را سرکوب ن
مودند. اگر چه در قرن
های شکوفائی
اسلام کشورهای اسلامی نیروی چیره بر نیروهای اروپائی بوده و بسیاری از مناطق اروپا تحت
کنترل و تسخیر نظامی ارتش
های اسلامی قرار داشت اما اروپائیان با رویکرد به فرهنگ تحقیق
علمی و
آزادی
مذهبی بتدریج در جهت علمی، اقتصادی، اجتم
اعی و در نتیجه نظامی و سیاسی