Next Page  3 / 39 Previous Page
Information
Show Menu
Next Page 3 / 39 Previous Page
Page Background

3

انضمامی گشتن حرکت میکند. شکستن این تابو طلیعه تولد انسان در نظام فرهنگی و قانونی ایران

است.

هر فرهنگ

گروه "دیگر"

را

براساس عقده ها و حساسیت های

خودش تعریف می کن

د. در گذشته

دو

دسته از این عقده ها در فرهنگ قرن

نوزدهم ایران رواج

و قدرت بسیار داشتند. یکی عقده

ن های ج

سی و دیگر عقده های مذهبی. طبیعی است که د

ر فرهنگ

بهائی

ستیزی گذشته همواره

بهائیان

بر اساس این دو نوع افترا و مکانیزم فرافکنی روانی مورد توهین و مسخ و دشنام فرار

بگیرند. پرتاب خیالی عقده های جنسی به

بهائیان

ترفند کارایی د

ر دست سنت پرستان بوده است.

این تخیل بیمارگونه جنسی در م

ورد نام

بهائی

تا به حدی در تارو

پود ناخود

آگاه

برخی

از ایرانیان

رسوخ داشته است که هن

وز هم در قرن بیست و یکم

شماری از

مردم

به ان

باور دارند. مسئ

له

دردناک فقط این نی

س

ت که این تخیلات جنسی

بهائی

ستیزان همگی

دروغ و عکس حقیقت است.

دردناک تر

از ان

این است که رواج این باورها حکایت از این واقعیت می

کند که تا چه حد امتناع

از اندیشیدن و گریز از

آزادی

و خودکشی انسانیت در جامعه ما رواج داشته است. اتهاماتی نظیر

این

بهائیان که

در جلساتشان چراغ خاموش می کنند و هر کس باهرک

آمیزش س

جنسی می یابد یا

اینکه

بهائیان

مسلمانان کنجکاو در مورد

آئین

بهائی

را

به این نوع جلسات برای اغوا و فریفتن

ایشان

می برند (که با اتهام سنیان حاکم

نسبت

به شی

عیان اسماعیلی برای منفور جلوه دادن

آنها

در

میان مردم شباهتی عجیب دارد)

د

و نوع عملکرد اجتماعی

داشت. از طرفی مردم را ا

بهائیان ز

بیمناک و متنفر می کرد

و از طرف دیگر جذابیت و خلاقیت فرهنگ سنت شکن

بهائی

را پنهان

می ساخت

. پس علت جذابیت مردم به

آئین

جدید خلاقیت جهان بینی

بهائی

و انطبلق ان با تول

د

انسان نیست بلکه اغوای جنسی و ی

ا ریختن دوایی در چایی مجلس

بهائی

است که

آدمها

را می

فریبد و انان را

ناخود

بهائی آگاه

می کند. یا هنوز هم هستند ایرانیانی که فکر می کنند در میان

بهائیان

برادر و خواهر با هم ازدواج میکنند.

این در موقعی است که

بهائیان

در همه جای ایران و

در هر محله ای بوده و می باشند و مردم هم

آنها

را م

یشناسند و

آنها

را می بینند.

شاید

نگاه می

کنند ولی نمی بینند.

1

دسته دیگر از عقده ها و حساسیت های

فرهنگی ما به مس

ئ

له مذهب و خداپرستی مربوط می شود.

منطق و جهان بینی ارتداد

شاید

مخوف ترین و عقب افتاده ترین شکل انسان کشی و انسان زدایی

است یعنی فرهنگی است که

اندیشیدن را جرم نابخشودنی قلمداد میکند وقبول یک دین را به این

معنا می گیرد که از ان به بعد ان فرد حق اندیشیدن ندارد و با ایمان به یک دین باید انسانیت خود