Next Page  26 / 37 Previous Page
Information
Show Menu
Next Page 26 / 37 Previous Page
Page Background

26

بو

منافعی

رغم

به

و

بود

راستین

آنان

ایمان

سبب

همین

به

‌‌.

باشد

می

بدست

سنّت

با

همراهی

با

که

د

راه

نیز

باب

درزمان

حال

‌‌.

آمد

علماء

طعن

و

سنّتها

فشار

به

و

بپوشند

خود

سیاسی

و

مادّی

منافع

همۀ

از

دل

و

دست

که

است

آزادگانی

نیازمند

وی

بارۀ

در

داوری

بود

حاضر

ولیعهد

مجلس

در

که

افرادی

دیگر

عبارت

به

‌‌.

ننمایند

اعتنائی

حاکمان

آزار

و

نه

که

هستند

کسانی

همان

بازگشت

‌ً

دقیقا

ند

نمی

پیروی

اسلام

آغاز

در

را

علی

روش

تنها

خود

منافع

پاسداری

به

همگی

که

بودند

مکّه

علمای

و

زورمندان

و

سران

بلکه

کردند

رسید.

حقیقت

به

تا

کرد

پاک

را

دل

باید

باب

اصطلاح

به

‌‌.

نبودند

منصفانه

داوری

به

حاضر

می

مربوط

پیامبر

سخن

و

کتاب

بودن

دلیل

موضوع

به

‌ً

مستقیما

دین

آغاز

و

اصل

به

بازگشت

به

باب

دعوت

در

بتدریج

‌‌.

گردد

بی

اسلام

دنیای

اندیشه

یک

بعنوان

کلام

از

توجه

باز

دیگر

عبارت

به

‌.

درآمد

زبانی

بلاغت

و

فصاحت

معنای

به

قرآن

بودن

نظیر

و

صوری

ویژگیهای

به

و

گردید

منحرف

این

به

آن

بزرگی

اما

‌‌

هست

هم

بلیغ

و

فصیح

اگرچه

قرآن

امّا

‌.

یافت

تقلیل

لفظی

تکنیک

می

نارسا

بلاغت

و

فصاحت

نظر

از

آنچنان

را

قرآن

زمان

آن

اعراب

‌ً

اوّلا

‌‌.

نیست

چیزها

شاعر

را

محمّد

که

دانستند

مجنون

خوانده

می

ادّعا

و

می

قرآن

مانند

بخواهند

که

لحظه

هر

کردند

سخن

توانند

اگر

و

نسبی

است

پدیداری

بلاغت

و

فصاحت

اینکه

دوم

‌‌.

بگویند

بی

نویسندگان

از

دیگر

بسیاری

و

حافظ

و

دانته

و

شکسپیر

که

باید

کنیم

تلقّی

درست

را

ادّعا

این

چنین

اصولا

و

بدانیم

پیامبر

را

نظیر

فصاحت

بارۀ

در

داوری

آنکه

دیگر

‌‌.

نماید

می

عینی

واقعیتی

فاقد

را

دیانت

نسبیتی

مردم

برای

و

تخصصی

است

مطلبی

بلاغت

و

پنجم

‌‌.

بشود

تقلیدی

امری

که

باید

دین

مورد

در

داوری

صورت

آن

در

و

ناممکن

تقریبا

است

کاری

عرب

غیر

مردم

بویژه

و

عادی

ندانسته

بلیغ

و

فصیح

آنرا

گروهی

دارند

قرآن

بلاغت

و

فصاحت

بارۀ

در

گوناگونی

داوریهای

نیستند

مسلمان

که

آنان

آنکه

‌‌

و

می

می

آنان

توضیحات

و

مفسّران

مدد

به

تنها

که

است

نامفهوم

و

نظم

فاقد

‌،

تکراری

‌،

پراکنده

سخنان

از

آکنده

قرآن

گویند

آن

به

توان

معجزه

بلاغت

و

فصاحت

دارای

را

قرآن

‌ً

مسلّما

مکّه

زمان

اعراب

آنکه

خلاصه

‌‌.

داد

روشن

معنائی

را

پیامبر

بزرگی

که

آمیزی

نمی

کند

ثابت

پنداشتن

شد.

مکّه

ترک

به

مجبور

اسلام

پیامبر

سال

سیزده

از

پس

همین

برای

و

دادند

می

ترجیح

را

شاعران

قصاید

و

د

‌‌‌

می

نزدیک

هم

عربی

زبان

قواعد

رعایت

به

را

ما

موضوع

این

نوشته

در

که

بود

این

باب

به

مکرّر

اعتراض

یک

‌‌.

کند

او

های

می

سرپیچی

عربی

قواعد

برخی

از

گاهی

م

این

و

شود

نوشته

در

باب

‌.

است

شده

مطرح

هم

ولیعهد

مجلس

در

طلب

‌ً

مکرّرا

خود

های

داشته

بیان

هم

قرآن

بر

معترضان

را

سخن

همین

عین

که

بود

این

او

پاسخ

‌‌.

است

کرده

اشاره

موضوع

این

به

خود

کتابهای

در

و

اند

آورد

قرآن

در

عربی

غیر

واژۀ

دهها

کاربرد

یا

و

نحوی

اشکالات

این

از

بلندی

فهرست

ه

نادرستی

یا

درستی

از

صرفنظر

امّا

‌‌.

اند

این

‌‌.

نداشت

وجود

اسلام

پیامبر

زمان

در

عربی

زبان

دستور

اینکه

آن

و

بود

تاریخی

مطلبی

باب

اصلی

تأکید

اعتراضات

این

ن

دیگر

عبارت

به

‌‌.

شد

نوشته

قرآن

اساس

بر

و

مسلمان

ایرانیان

بویژه

مسلمانان

توسّط

‌ً

بعدا

آن

قواعد

و

زبان

دستور

با

قرآن

آنکه

ه

بعنوان

قرآن

اسلام

به

ایمان

از

پس

یعنی

‌‌.

است

آمده

بوجود

قرآن

اساس

بر

عربی

قواعد

برعکس

بلکه

است

منطبق

عربی

قواعد

آن

از

عربی

قواعد

و

گرفت

قرار

زبان

صحیح

ملاک

و

مبنا

الهی

کلام

استنتا

ج

نوشته

مورد

در

حال

مطلب

این

عین

‌‌‌.

شد

باب

های

می

صدق

هم

‌‌.

کند

نوشته

مبنای

بر

عربی

زبان

قواعد

آینده

در

و

است

معیار

که

است

الهی

کلام

‌‌‌.

یافت

خواهد

گسترش

باب

های

سخره

و

نادرست

داوری

به

نتیجه

در

و

کرده

فراموش

را

آغاز

و

اصل

باز

علماء

اینجا

در

نوشته

به

آمیز

زدند

دست

باب

های

می

تمسخر

را

قرآن

مکّه

اعراب

که

همانگونه

درست

کرد

نوشته

که

کسی

البتّه

‌‌‌.

ند

از

بخواند

را

یوسف

سورۀ

تفسیر

مانند

باب

های

می

زده

شگفت

و

مسحور

دارد

سحرآمیز

حالتی

که

او

کلام

شاعرانه

زیبائی

قرآن

با

ارتباط

در

باشد

ایرادگیری

به

بنا

اگر

امّا

‌‌.

شود

سنت

و

انقلابی

جنبه

دیگر

نکته

‌.

است

شده

ایرادگیری

و

اعتراض

نوع

همه

هم

با

آخوندها

اینکه

از

بخوبی

او

‌.

است

باب

شکن

بت

یک

آن

قواعد

و

عربی

زبان

از

عملا

است

متداول

هم

بهشت

سرزمین

در

که

زبانی

و

خدا

زبان

بعنوان

عربی

زبان

به

وسواس

باخبر

ساختند

واژگون

پژوهش

و

اندیشیدن

از

مانعی

و

دانش

خود

بعنوان

بلکه

دانش

ابزار

بعنوان

نه

را

آن

و

ساخته

همین

به

و

بود

کلامش

زیبایی

از

آنکه

یا

کند

پنهان

را

سخنش

معنای

امر

این

آنکه

بدون

گردید

می

اعتنا

بی

قواعد

برخی

به

عمدا

گاهی

خاطر

بکاهد.

پیامبر

به

ربطی

موضوع

این

امّا

باشد

دیگران

از

بیش

او

شعری

نبوغ

که

میشود

پیدا

نفر

یک

عصر

هر

در

و

زمان

هر

در

همواره

یا

بودن

و

آدمها

حرکت

‌،

یکدیگر

به

دلها

شدن

نزدیک

برای

پیامی

خدا

جانب

از

که

است

این

پیامبر

دعوی

‌‌.

ندارد

او

نبودن

جلوۀ

بخاطر

چیز

همه

و

کس

همه

به

مهرورزیدن

توانائی

افزایش

و

‌،

خود

وجود

روحانی

قوای

ساختن

شکوفا

جهت

در

فرهنگها

کلم

پیامبر

‌‌.

است

آورده

کس

همه

و

چیز

همه

در

خدا

می

بشر

پیشرفت

مقتضای

و

زمان

نیاز

را

خود

ۀ

را

الهی

کلام

و

شمارد

کوته

و

ظلم

و

خودخواهی

از

رفتن

فرا

برای

ابزاری

نظر

وسعت

و

دادگری

و

نوعدوستی

فضای

به

ورود

برای

ای

سیله

و

و

نظری

می

معرّفی

کلا

این

درستی

بلکه

اوست

کلام

تنها

نه

پیامبر

یک

دعوی

درستی

دلیل

پس

‌‌‌.

نماید

می

ارائه

که

است

پیامی

به

م

به

‌،

کند

توانائی

که

است

آدمهائی

تربیت

به

و

دارد

آدمیان

روح

و

دل

عرصۀ

بر

که

است

نفوذی

به

‌،

است

تاریخ

نیاز

با

آن

انطباق

ضرورت

بر

است

تأکیدی

حال

عین

در

الهی

کلام

بودن

دلیل

بر

باب

تأکید

‌.

شود

چندان

صد

آنان

آشتی

و

دوست

و

مهرورزی

و

آزادی

دین

با

ارتباط

در

دلیل

همین

به

‌‌.

است

ذهنی

و

درونی

داوری

یک

کلام

یک

بزرگی

درک

‌‌.

عقیده

و

باور

آزادی

و

جدان

و

آیات

پیامبر

حجّیّت

که

زمانی

‌‌.

گذارد

احترام

افراد

داوری

به

باید

و

داد

مستقلانه

داوری

و

انتخاب

آزادی

آدمیان

به

همواره

باید

می

او

پیام

که

است

زمانی

گردد

می

جان

عرصۀ

در

انتخابی

دین

عرصۀ

مذهب

ترتیب

بدین

‌‌.

خاک

عرصۀ

در

رویدادی

نه

و

گردد

پیام

‌‌.

تبعیض

عرصۀ

نه

و

است

حقوق

برابری

عرصۀ

‌،

تحمیل

عرصۀ

نه

و

است

آزادی

عرصۀ

‌،

شمشیر

عرصۀ

نه

و

است

وجدان