Next Page  28 / 37 Previous Page
Information
Show Menu
Next Page 28 / 37 Previous Page
Page Background

28

می

سخن

حوّا

و

از

یا

و

گوید

٧‌

می

یاد

آسمان

و

زمین

طبقۀ

مفاهیمی

همه

اینها

بلکه

نیست

آیات

این

ظاهری

مفاهیم

قرآن

مراد

کند

"علم"

‌‌.

است

عرفانی

حقائق

از

مستعار

بخوبی

را

جهنّم

و

بهشت

جغرافیای

آنان

‌،

نویسندگان

برخی

بقول

که

است

آن

علماء

می

بی

بکلّی

دنیا

این

جغرافیای

از

امّا

شناسند

خبرند.

بازگردیم.

آنان

پرسشهای

به

باید

کنیم

درک

را

ولیعهد

مجلس

در

علماء

‌"

"علمی

سؤالات

طرد

و

باب

انقلابی

ویژگی

آنکه

برای

عل

پرسشهای

از

یکی

ستاره

به

ماء

می

مربوط

شناسی

نظام

‌‌.

شود

می

فراتر

هم

این

از

العلماء

استدلال

علی

حضرت

گفتۀ

به

و

رود

می

می

و

کند

می

تفقدونی

ان

قبل

سلونی

بود

علم

باب

که

ع

"امیرالمؤمنین

‌:

گوید

اگر

سموات

صفحات

و

ارض

طبقات

از

و

فرمود

می

پرسش

کسی

می

جواب

آرزو

حسب

بر

کرد

گرفت."

47

‌‌ ‌ّ

ام

نظام

سخن

این

ا

امام

سخنان

تحریف

و

او

نادانی

اثبات

‌ً

صرفا

العلماء

ستاره

از

مردم

که

نیست

این

به

مربوط

امام

جملۀ

العلماء

نظام

تصوّر

خلاف

بر

‌.

است

علی

کنند

سؤال

او

از

زمین

طبقات

و

شناسی

بیان

عین

‌‌.

کنید

سؤال

را

عرفانی

و

روحانی

حقائق

من

از

که

است

این

منظورش

بلکه

النّاس

ایّها

"یا

‌:

است

این

علی

حضرت

من

از

بدهید

دست

از

مرا

آنکه

از

پیش

مردم

ای

یعنی

‌".

الأرض

بطرق

العالم

من

اعلم

السّماء

بطرق

لأنّی

تفقدونی

ان

قبل

سلونی

‌‌.

هستم

زمین

طریق

به

شما

دانشمندان

از

داناتر

آسمان

طرق

به

من

که

چرا

کنید

پرسش

لآ ایدئ

علماء

این

نظر

از

علم

جعلی

سخنانی

ستاره

و

پزشکی

دانش

با

تضّاد

در

پا

تا

سر

که

است

پیامبر

به

منسوب

می

تلقّی

علم

اوج

را

جعلیات

آن

آنان

ولی

است

شناسی

‌.

کنند

می

اکتفا

مثال

دو

به

‌ .

کنم

‌‌

ستاره

به

مربوط

مثال

اوّلین

سلیم

به

مربوط

که

بقره

سورۀ

از

آیاتی

توضیح

در

قرآن

مفسّران

اکثر

است

شناسی

اوست

حکومت

و

ان

می

سخن

فرشته

دو

از

و

‌"

"علم

اساس

بر

گوید

ستاره

می

توضیح

خویش

شناسی

فرشته

دو

که

را

ماروت

و

هاروت

خداوند

که

دهند

می

انتقاد

آنان

گناه

و

آدمیان

از

و

بودند

می

زمین

به

کردند

می

آنها

از

و

انسان

یک

بدن

با

منتهی

‌‌

فرستد

یعنی

گناه

سه

از

که

خواهد

‌،

شراب

می

او

شیفتۀ

آنچنان

زهره

بنام

خویش

همسایگی

در

زنی

دیدن

با

ماروت

و

هاروت

‌.

کنند

دوری

قتل

و

زنا

اوّل

که

شوند

می

مست

می

زنا

او

با

آنگاه

و

شوند

غریبه

آنکه

بخاطر

سپس

و

کنند

می

را

او

‌‌

شد

باخبر

کارشان

از

ای

اسم

فرشته

دو

این

‌.

کشند

می

یاد

زن

آن

به

را

اعظم

ز

آن

و

دهند

می

آسمان

به

اعظم

اسم

دانستن

با

ن

می

در

ناهید

یا

زهره

ستارۀ

بشکل

را

خود

و

رود

و

آورد

می

زهره

ستارۀ

دارای

آسمان

بعد

به

سلیمان

زمان

از

شود!

48

‌‌

می

مربوط

پزشکی

علم

به

دیگر

مثال

نظام

که

شود

می

پرسش

باب

از

آن

مورد

در

العلماء

پزشکی

از

آخوندها

این

دانش

باز

امّا

‌.

کند

بافته

علم

و

حدیث

بنام

خود

جعلیات

در

که

است

مسائلی

همان

‌ ‌.

اند

آ ایدئ

ل

انان

باور

به

که

است

پاسخهایی

پزشکی

دانش

از

علماء

این

پر

به

اسلام

پیامبر

ابن

رهبری

به

یهود

علمای

‌،

قرآن

مفسّران

برطبق

‌.

است

کرده

ایراد

پزشکی

علم

مورد

در

یهود

علمای

سشهای

می

پیامبران

تنها

را

سؤالات

این

جواب

که

گفتند

و

کردند

پزشکی

پرسشهائی

اسلام

پیامبر

از

مدینه

به

ورودشان

در

صوریا

‌.

دانند

ا

یک

بدن

از

قسمتهائی

چه

که

بود

این

اوّل

سؤال

پیامبر

جعلی

گفتگوی

این

برطبق

‌.

پدرش

از

قسمتهائی

چه

و

است

مادرش

از

نسان

می

اسلام

المرأة."

فمن

الشعر

و

الظفر

و

الدّم

و

اللحم

اما

و

الرجل

فمن

العروق

و

العظام

"اما

‌:

که

گوید

49

از

رگها

و

استخوانها

یعنی

صوری

ابن

آنگاه

‌.

است

مادر

از

مو

و

ناخن

و

خون

و

گوشت

ولی

است

پدر

می

پاسخ

این

شنیدن

با

ا

این

‌.

محمّد

ای

گفتی

درست

گوید

می

ادامه

مکالمه

بگوید

سخن

بدینگونه

باب

که

است

این

ولیعهد

مجلس

علمای

توقّع

‌.

است

ترتیب

بهمین

هم

دیگرش

بخشهای

و

یابد

می

علم

فاقد

را

او

گرنه

و

بی

را

پرسش

اینگونه

باب

‌.

شناسند

می

و

شمارد

می

نامشروع

و

ربط

ک

داند

علماء

این

ذهن

در

که

پاسخی

ه

نیست.

بیش

خرافاتی

و

اوهام

خود

دارد

وجود

ویژه

وسواس

موضوع

نوع

دو

به

که

آخوندهاست

برای

عادّی

پرسشی

علماء

این

دیگر

پرسش

دیگر

و

جنسی

مسائل

یکی

دارند

ای

بی

پرسش

این

در

‌.

مطهّرات

و

نجاسات

به

مربوط

مسائل

بی

و

شرمانه

باب

از

علماء

ادبانه

علاّمه

سخن

مورد

در

که

خواهند

می

وقتی

یعنی

‌."

الانثی

و

الرجل

دون

الخنثی

علی

الغسل

وجب

الأنثی

علی

الخنثی

و

الخنثی

علی

الرجل

دخل

"اذا

که

دهد

توضیح

حلّی

این

از

کدامیک

بشود

زن

یک

در

داخل

خنثی

شخص

آن

و

بشود

‌)

(خنثی

مرد

هم

و

است

زن

هم

که

آدمی

یک

داخل

مرد

یک

که

افر

بی

نشانگر

دوّم

است

قاجار

عصر

علماء

فرهنگ

و

ذهنیّت

‌ً

اوّلا

بیانگر

پرسش

این

‌؟

بگیرند

غسل

باید

اد

آنان

خشونت

و

ادبی

پوسیدگی

و

او

نوآوری

‌ ،

باب

بزرگی

گواه

بزرگترین

پرسش

این

بارۀ

در

باب

سکوت

همه

از

مهمّتر

امّا

‌ .

است

باب

به

نسبت

است

خشونت

و

نادانی

تبلور

که

است

فرهنگی

‌.‌

‌‌

می

مربوط

سه

و

دو

بین

‌ّ

شک

و

نماز

به

علماء

دیگر

پرسش

این

طرح

از

پس

فریبکار

گزارشهای

دیگر

و

التّواریخ

ناسخ

‌.

شود

می

باب

زبان

بر

را

پاسخهائی

پرسش

می

اوّل

که

گذارند

می

اعتراض

آخوندها

که

بعد

و

دو

گوید

می

کنند

نیست

تردیدی

امّا

‌.

سه

گوید

ای

جعلیّات

از

هم

این

که

نوشته

سرتاسر

در

وی

که

است

پاسخی

پرسش

این

به

باب

پاسخ

‌.

است

گزارشگران

ن

اینگونه

به

خود

های

می

مسائل

شده

باعث

خود

ساختگی

علوم

دیگر

و

فقه

با

اسلام

علماء

باب

بنظر

‌.

دهد

عشق

و

عرفان

که

اسلام

اصل

و

حقیقت

که

اند

وسواسی

قشری

فروع

مشت

یک

عکس

به

و

شود

فراموش

خداست

به

شعائر

و

فروع

این

به

آنچنان

مردم

و

شود

آن

جایگزین

می

غافل

عرفان

و

عبادت

و

دین

هدف

و

معنا

و

حقیقت

از

که

یابند

وسواس

ساختگی

عروج

و

و

خدا

تجربۀ

نماز

حقیقت

‌.

شوند