Next Page  31 / 37 Previous Page
Information
Show Menu
Next Page 31 / 37 Previous Page
Page Background

31

مسئله

می

خلاصه

فارسی

بیان

در

وی

گفتۀ

در

ما

شود

مالک

اینکه

از

او

برای

از

است

بهتر

نمود

هدایت

را

نفسی

نفسی

"اگر

‌:

شود

سطوت."

و

شدّت

نه

بوده

رأفت

و

‌ّ

حب

روی

از

هدایت

سبیل

ولی

‌...‌

را

کلّها

الأرض

علی

57

برخوردها

این

از

وی

بررسی

به

التّواریخ

ناسخ

دیگر

بنیادی

دروغ

امّا

می

مربوط

زنجان

و

نیریز

و

مازندران

در

نویسندگان

‌.

شود

می

انسانیّت

و

عدالت

قهرمانان

بزرگترین

را

قاجار

شاهان

که

الصّفاء

روضة

و

التّواریخ

ناسخ

که

را

مظلومی

گروه

هر

‌،

شمارند

می

قرار

قاجار

ددمنشانه

ستم

مورد

می

معرّفی

ملعون

و

پلید

موجوداتی

گیرند

ه

مورد

این

در

‌.

کنند

جلوه

افرادی

بعنوان

را

بابیان

م

می

حمله

بیگناه

مسلمانان

به

‌ ،

خونخوارند

که

دهند

می

می

قاجار

علیه

مسلّحانه

شورش

به

و

کنند

این

عکس

حقیقت

امّا

‌ .

پردازند

ق

دین

و

وجدان

آزادی

‌ّ

حق

خود

برای

و

بگروند

نوین

آئینی

به

دادند

جرأت

بخود

که

بود

آن

بابیان

جنایت

و

جرم

‌.

است

مطلب

ائل

دقیقا

یعنی

کنند

دعوت

دلیل

و

برهان

طریق

از

خود

باورهای

به

را

مردم

و

گویند

سخن

مردم

با

خود

باورهای

بارۀ

در

و

شوند

استبداد

چه

و

آن

سیاسی

استبداد

چه

که

فرهنگی

در

امّا

‌.

بود

شده

مرتکب

مکه

دوران

در

اسلام

پیامبر

قران

بقول

که

جرمی

همان

اندی

دگر

گونه

هر

آن

مذهبی

بگونه

آنهم

مذهبی

اندیشی

دگر

بویژه

و

‌ ،

شی

تبهکاری

و

فساد

و

جرم

را

‌ ،

جانبه

همه

و

بنیادین

ای

می

می

تلقّی

جنایت

بزرگترین

را

فکری

استقلال

و

اندیشیدن

و

داند

و

زندان

و

غارت

و

کشتار

و

سرکوب

و

خشونت

طریق

از

و

کند

می

پاسخ

دلیل

و

برهان

و

اندیشی

دگر

به

شکنجه

‌ّ

خلا

حضور

دهد

که

آنچه

‌.

نیست

تحمّل

قابل

بهائی

و

بابی

جنبش

گونه

از

قیتهائی

می

التّواریخ

ناسخ

درنده

حیوان

یک

حد

به

آدمیان

انحطاط

ابزار

دین

آن

در

که

فرهنگی

‌،

است

جنگل

و

زور

فرهنگ

پاسداری

گوید

می

می

فکری

استقلال

و

اندیشیدن

و

آزادی

و

خرد

و

انسان

دشمن

بزرگترین

مذهب

و

شود

. گردد

‌‌‌

الصّفاءمی

روضة

و

التّواریخ

ناسخ

اگرچه

که

است

این

توجّه

جالب

نکتۀ

و

پرخاشگری

و

خونخواری

به

متّهم

را

بابیان

کوشند

می

روشن

را

حقیقت

بخوبی

برخوردها

این

آغاز

علّت

از

کتاب

دو

هر

توصیف

امّا

نمایند

خشونت

واقعۀ

در

چه

آنکه

یعنی

کند

زنج

در

چه

و

مازندران

در

طبرسی

می

بوجود

جهت

این

به

خونریزیها

همۀ

نیریز

در

چه

و

ان

در

خود

آرمان

تبلیغ

در

بابیان

که

آید

می

موفّق

مردم

میان

می

بابیان

کشتار

و

اخراج

و

حمله

و

آزار

به

محل

حاکمان

و

آخوندها

و

شوند

مجبور

بالاخره

بابیان

و

پردازند

می

دفاع

به

شوند.

‌‌‌

ما

واقعۀ

رویدادها

این

مهمّترین

بطرف

خراسان

از

بشرویه

حسین

‌ّ

ملا

برهبری

بابیان

از

گروهی

‌.

است

طبرسی

شیخ

یا

زندران

می

چهریق

کشتار

و

اخراج

و

تعرّض

و

حمله

و

آزار

مورد

بارفروش

در

چون

امّا

کنند

زیارت

را

باب

خود

مولای

که

روند

می

قرار

مذهبی

متعصّبان

می

طبرسی

شیخ

مزار

به

بالاخره

گیرند

آن

در

و

روند

می

اینکه

با

و

کنند

می

تحصن

که

است

قرار

دانند

حیرت

دلاوری

و

شجاعت

و

جانبازی

با

امّا

شوند

کشته

همگی

می

دفاع

خود

از

گوناگون

سپاهیان

مقابل

در

انگیزی

بالاخره

و

کنند

می

امان

آنان

به

قرآن

به

سوگند

و

حیله

و

دروغ

با

آنان

دشمنان

می

کنار

را

اسلحه

آنان

و

دهند

گذارند

به

را

همه

جمعی

دسته

آنگاه

و

می

شهادت

که

نبود

این

آنان

هدف

امّا

‌.

قاجار

حکّام

مذهبی

استبداد

با

نه

و

بودند

موافق

علماء

مذهبی

استبداد

با

نه

بابیان

‌.

رسانند

می

آنان

‌.

کنند

آنان

جایگزین

را

دیگری

گروه

و

بردارند

را

قاجار

در

که

نظامی

طرف

به

جنگل

و

زور

نظام

از

خواستند

و

مهر

آن

می

مذهبی

استبداد

نفی

با

که

همانطور

‌،

کنند

حرکت

است

چیره

مساوات

و

عدالت

باور

به

رویکرد

در

را

فکری

استقلال

خواستند

مسالمت

روشی

دگرگونی

این

برای

آنان

روش

علّت

همین

به

امّا

‌.

آورند

بوجود

دینی

که

زمانی

در

تنها

و

پرخاشگر

نه

و

بود

آمیز

خ

وحشیانۀ

حملۀ

مورد

می

قرار

متعصّب

ونخواران

می

دفاع

به

دست

گرفتند

‌،

هدایت

و

سپهر

سخنان

برعکس

دیگر

عبارت

به

‌.

زدند

‌.

بودند

جنگل

نظام

این

قربانی

بزرگترین

بابیان

و

بود

ددمنشی

و

قهر

و

خشونت

تبلور

که

بود

سیاسی

و

مذهبی

استبداد

نظام

این

از

خود

خون

با

بهائیان

بعدا

بویژه

‌‌

و

بابیان

بالعکس

می

دفاع

انسان

حقوق

و

تقدّس

و

‌،

سخن

آزادی

‌،

مذهب

آزادی

نظام

کردند.

‌‌‌

التّواریخ

ناسخ

از

قسمتهائی

بود

دفاعی

حرکتی

‌ً

صرفا

بابیان

حرکت

اینکه

و

مسلّحانه

برخوردهای

این

راستین

ماهیّت

درک

برای

می

نقل

‌ً

عینا

مازندران

در

برخورد

آغاز

توضیح

در

را

‌ :

کنم

عل

محمّد

‌ّ

ملا

حاجی

را

خود

دوستان

و

نمود

اصغاء

خراسان

از

را

حسین

‌ّ

ملا

رسیدن

خبر

بارفروش

به

ورود

از

بعد

‌]

[قدّوس

ی

به

و

شد

فرود

بلده

آن

میدان

کنار

در

خود

اصحاب

با

و

برسید

راه

از

حسین

‌ّ

ملا

چند

روزی

از

پس

و

کرد

انجمن

داده

آگهی

هفته

هنوز

‌.

پرداخت

مردم

دعوت

سیصد

که

بود

نگذشته

بر

ای

صواب

را

او

طریق

و

گرفتند

باب

طریقت

بارفروش

مردم

از

تن

عبّاسقلیخان

به

و

شد

بیم

در

العلماء

سعید

‌ ...‌

کرد

راه

خاطر

در

تمام

دهشتی

و

وحشت

را

خلق

عموم

حدیث

ازین

‌ .

شمردند

تفنگچی

تن

سیصد

با

را

یاور

بیگ

محّمد

رسید

بدو

العلماء

سعید

مکتوب

چون

‌.

کرد

مکتوبی

لاریجانی

سردار

بدفع

لاریجانی

رده

جماعت

آن

منازعت

به

بلده

بدان

ورود

از

بعد

و

گرفت

مسافت

‌ّ

طی

شتاب

و

عجل

بقدم

بیگ

محّمد

‌.‌

فرستاد

بیرون

ایشان

شربت

باب

اصحاب

از

تن

دوازده

میانه

در

‌...‌

یافت

اشتعال

جوش

و

جنگ

نیران

بارفروش

میدان

سر

در

بالجمله

‌،

برکشیده

از

نیز

جماعتی

و

چشید

هلاک

بنزدیک

‌...‌

بدانست

را

عبّاسقلیخان

ورود

چون

حسین

‌ّ

ملا

امّا

‌...‌

یافت

جراحت

لاریجانی

مردم

دررفته

که

دیه

و

شهر

هر

به

ما

که

فرستاد

پیام

او

نگفته

شریعت

در

از

جز

سخنی

ایم

طریق

شهر

این

مردم

که

اکنون

‌...‌

ایم

نمی

فلاح

و

صلاح

می

مباح

را

ما

مال

و

جان

و

جویند

ایشا

دانند

می

جهل

و

خذلان

تیه

در

را

ن

دیگر

بجانب

‌ ...‌

و

گذاریم

می

بارفروش

از

ایشان

اصحاب

و

علی

محمّد

حاجی

و

حسین

‌ّ

ملا

‌...‌

است

بصواب

سخن

این

گفت

پاسخ

در

عبّاسقلیخان

‌.

گذریم