Next Page  23 / 224 Previous Page
Information
Show Menu
Next Page 23 / 224 Previous Page
Page Background

ﯾﻲ زدا اﻧﺴﺎن

در ﻓﺮھﻨﮓ

يھﺎ

ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﺗﻔﺎوت داﺷﺘﮫ

ی ھﻤﮫ در اﻣﺎ ،اﺳﺖ

آﻧﮭﺎ ﺗﻘﻠ

ﯿ

ﻞ اﻧﺴﺎن ﺑﮫ ﺣﺪ

ﮏ ﯾ

ﯿﺷ

ﺊ ﻣﺸﺘﺮک ﺑﻮده اﺳﺖ. ﺑﮫ ﻋﻨﻮان ﻣﺜﺎل

ﻧﻈﺎم ،

ﮐﺎﺳﺖ

ھﺎ در ھﻨﺪ و ﺑﺮﺧ

ﯾد ﻲ

ﮕﺮ ﻧﻘﺎط دﻧ

ﯾﺎ ﯿ

ﮏ ﻧﻮع

اﺳﺖ. زداﯾﻲ اﻧﺴﺎن ي ﯾﮋهو

ﯾ ﺑﮫ ا

ﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﮐﮫ

ﻲآدﻣ

، ارزش آدﻣ

، ﺣﻘﻮق او، ﺷﻐﻞ و ﻓﺮﺻﺖ

ھﺎ و

ﻲ اﺟﺘﻤﺎﻋ ﻣﻮﻗﻒ و ي او ھﺎ ﺖﯿ ﻓﻌﺎﻟ

او ھﻤﮕ

ﺑﺮ ﻲ

اﺳﺎس و

ﻲﻌﯿﻃﺒ يھﺎ ﻲﮋﮔﯾ

و ﺟﺴﻤﺎﻧ

ﻦ ﯾا ﻲﻌﻨﯾ ،او ﻲ

ﺗﺼﺎدف ﮐﮫ و

ي

در ﮐﺠﺎ و در ﭼﮫ ﺧﺎﻧﻮاده

ﻣﺘﻮﻟﺪ يا

ﺎﻓﺘﮫ اﺳﺖ

ﻲ ﻦ ﻣ ﯿﯿ ﺗﻌ ،

ﺷﻮد. در

آﻧﺠﺎ

اﻧﺴﺎن از

ھﺮ ﻧﻮع اﻧﺴﺎﻧ

ﻲﺘﯿ

زدوده ﺷﺪه اﺳﺖ

ﺑﮫ

ً

و ﺻﺮﻓﺎ

ﮏ ﯾ

ﻲﺑ ﻲﮋﮔﯾو

ﻣﻌﻨﺎ و ﺗﺼﺎدﻓ

ﺎﻓﺘﮫ ﯾ ﮐﺎھﺶ ﻲﻌﯿﻃﺒ ﻲ

اﺳﺖ.

ﻧﻈﺎم ﻣﺮدﺳﺎﻻر

ي

ﻧﻮع د

ﻦ ﯾ از ا يﮕﺮﯾ

زداﯾﻲ اﻧﺴﺎن

اﺳﺖ ﮐﮫ در آن ﺣﻘﻮق و ارزش و

ﯾ يھﺎ ﻓﺮﺻﺖ

ﮏ اﻧﺴﺎن ﻧﮫ ﺑﺮ اﺳﺎس ھﺸ

يﺎرﯿ

و ﺧﺮد

،او

ﺑﻠﮑﮫ ﺑﺮ اﺳﺎس و

و ﻲ ﺟﺴﻤﺎﻧ يھﺎ ﻲﮋﮔﯾ

ﻲ ﻦ ﻣ ﯿﯿﺗﻌ ي ﮏ و ﯾ ﻮﻟﻮژ ﯿﺑ

ﮔﺮدد. ﻧ

ﻲﻤﯿ

از ﺟﻤﻌ

ﺖ ﯿ

ﺑﺎ ﯿدﻧ

ﮫ ﻋﻨﻮان

ﺑﺮده و ﻣﻠﮏ و دارا

ﻲﻤﯿﻧ ﯾﻲ

ﯾد

ﮕﺮ ﺗﻌﺮ

ﻲ ﻒ ﻣ ﯾ

ﮔﺮدﻧﺪ و آﻧﮕﺎه ﺑﺎ ﺗﻮﺳﻞ ﺑﮫ

آﭘﺎرﺗﮭﺎ

ﺪ ﺟﻨﺴ ﯾ

ﻲﻤﯿﻧ ﻲ،

از اﻧﺴﺎن

ھﺎ در زﻧﺪان

ﺟﮭﻞ و ﺗﻮھﻢ ﻓﺮھﻨﮕ

ﯿاﺳ زدا اﻧﺴﺎن ﻲ

ﺮ و ﺗﺤﻘ

ﺮ ﯿ

ﻲﻣ

ﮔﺮدﻧﺪ.

يﮕﺮﯾ ﻧﻮع د ﻲ ﭘﺮﺳﺘ ﻧﮋاد

از ﺗﻘﻠ

ﯿ

ﻞ ﺣﻘﻮق و

ارزش اﻧﺴﺎن

ھﺎ ﺑﺮ اﺳﺎس ﻋﻮاﻣﻞ ﺑ

ﯾ ﻮﻟﻮژ ﯿ

ﮏ و رﻧﮓ

ﭘﻮﺳﺖ آﻧﮭﺎﺳ

ﺖ. ﻓﺮھﻨﮓ ﭘﺮﺧﺎﺷﮕﺮ و اﻓﺮاﻃ

ﯿ ﺴﺖ ﻧ ﯿ ﻮﻧﺎﻟ ﯿﻧﺎﺳ

ﺰ ﺷﮑﻞ د

ﯿ از ھﻤ يﮕﺮﯾ

ﻦ ﻣﻨﻄﻖ

زداﯾﻲ اﻧﺴﺎن

اﺳﺖ. ﺑﺎ ﺗﻘﻠ

ﯿﻞ ﺣﻘﻮق و ارزش اﻧﺴﺎن

ﺑﮫ ﻣﺤﻞ ﺗﻮﻟ

ﺪ و ﺗﻌﺮ

ﮕﺮان ﯾ ﻒ د ﯾ

ﺑﮫ ﻋﻨﻮان

ﮕﺎﻧﮫ ﯿﺑ

و دﺷﻤﻦ، ﻧﻈﺎم ﻧﺎﺳ

ﻲﺴﺘﯿ ﻮﻧﺎﻟ ﯿ

ﺑﮫ ﻓﺮد اﺟﺎزه

ﻲﻣ

دھﺪ ﮐﮫ ﻧﺎﺑﺮاﺑﺮ

ي

ﺣﻘﻮق آدﻣ

ﯿ

ﺎن را اﻣﺮ

ي

ﻲ و ﻋﻘﻼﻧ ﻲﻌﯿﻃﺒ

ﺗﺼﻮر ﻧﻤﺎ

. ﺪﯾ

ﯿﻓ

ﻠﺴﻮف ﺑﺰرگ آﻟﻤﺎﻧ

ھﮕﻞ در ﻋ

ﯿ

ﻦ ﺣﺎل ﮐﮫ

ﺑﺎ اﻧﺪ

ﯾﺧﻮ ﻲﮑﯿ ﺎﻟﮑﺘ ﯾد ي ﯾﺸﮫ

ﺶ از اﻧﺤﻄﺎط اﻧﺴﺎن

ّ

ﺑﮫ ﺣﺪ

ﯿ و ﺣ ﯾﮏ ﺷﺊ

ﻮان اﻧﺘﻘﺎد ﻧﻤﻮد

ﺑﺪون اﻣﺎ ،