ن و ﺧﺮدورز
ّ
ﺑﮫ ﻏﺮب ﺑﺮود ﺗﺎ ﺿﺮورت ﺗﻤﺪ
و ي
ﺗﮑﺎﻣﻞ
را ﺑﮫ
آﻧﺎن ﮔﻮﺷﺰد ﮐﻨﺪ؟ ﮐﺪام ا
را ﻲﺮاﻧﯾ
ﺳﺮاغ دار
ﯾ
ﻢ ﮐﮫ در اوا
ﯾ
ﻞ ﻗﺮن ﺑ
ﯿ
ﺴﺘﻢ ﺑﮫ
ﻏﺮب
ﺑﺮود ﺗﺎ آﻧﺎن را ﺑﮫ ﺑﺎزﺳﺎز
ھﺎ و ارزش ی ھﻤﮫ ي
ﺟﮭﺎن يﮑﺮدﯾرو
ﺷﻤﻮل و زﻣﺎﻧﻤﻨﺪ دﻋﻮت ﻧﻤﺎ
ﯾ
ﺪ؟ ﻧﻔﺲ
ﯾا
ﻦ ﺳﻔﺮ ﻃﺮد ﻓﺮھﻨﮓ اﺳﺘﻌﻤﺎر و اﺳﺘﺜﻤﺎر اﺳﺖ و
ي ﺪﺋﻮﻟﻮژ ﯾا
اﺳﺘﻌﻤﺎر را در ھﻢ ﻣ
ﺷﮑﻨﺪ. ﻲ
ﺑﮫ ﺧﻼف ﻗﺮ
ون وﺳﻄ
ﻲ
ً
ﮐﮫ ﻣﺸﺮق ﻣﻌﻤﻮﻻ
ﺑﮫ
ی ﻤﮫ ﺳﺮﭼﺸ ﻋﻨﻮان
ﻧﻮر و ﺣﮑﻤﺖ و ﻣﺪﻧ
ﺮ ﯾ ﺖ ﺗﺼﻮ ﯿ
،ﺷﺪ ﻲﻣ
در دوران ﻣﻌﺎﺻﺮ
ﻣﺸﺮق ،
ﺑﮫ ﻋﻨﻮان
ﻣﺮﮐﺰ
ﺟﮭﺎﻟﺖ و ﺧﺮاﻓﺎت و ﺳﻨﺖ
و ﻲﺸﯾاﻧﺪ ﮏﯾ و ﺗﺎر ﻲ ﭘﺮﺳﺘ
ﻋﻘﺐ اﻓﺘﺎدﮔ
ﯾﺗﺼﻮ ﻲ
ﺮ ﮔﺸﺖ و ﺑﺮ ﻋﮑﺲ ﻣﻐﺮب
ﺑﮫ
ي ﻤﮫ ﺳﺮﭼﺸ ﻋﻨﻮان
ﻧﻮر و داﻧﺎ
ﯾﻲ
و ﺗﻤﺪن ﻗﻠﻤﺪاد
ﯿ ﺷﺪ! ﭘ
ﺸﺮﻓﺖ ﺳﺮ
ﮏﯿ ﻊ ﺗﮑﻨ ﯾ
و اﻗﺘﺼﺎد و ﻗﺪرت
ﻲ ﻧﻈﺎﻣ
ﻏﺮب ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﮐﮫ ا
ﯾ
ﻦ ﺟﮭﺎن
ﻲ ﻨﯿﺑ
اروﭘﺎ
ﻣﺪار ﮐﮫ ﻏﺮب را ﻣﺮﮐﺰ آزاد
ي
و ﺧﺮد و ﺷﺮق
را ﻣﺮﮐﺰ ﺟﺎھﻠ
ﯿ
ﺖ و ﺧﺮاﻓﺎت ﺗﻌﺮ
ﻧﮫ ، ﻧﻤﻮد ﻲ ﻒ ﻣ ﯾ
ﺗﻨﮭﺎ ﺗﻮﺳﻂ ﻏﺮﺑ
،ﺎنﯿ
ﺑﻠﮑﮫ ﺗﻮﺳﻂ ﺧﻮد ﺷﺮﻗ
ﺰ ﯿ ﺎن ﻧ ﯿ
ﺧﻮدآﮔﺎه
ﯾ
ﺎ ﻧﺎﺧﻮدآﮔﺎه ﻣﻮرد ﻗﺒﻮل ﻗﺮار ﮔ
ﺮد و ﯿ
ﯿ در ﻧﺘ
ﺠﮫ راﺑ
ﻄﮫ
ي ﺷﺮق و ﻏﺮب ﺑﮫ
ﺷﮑ
ﻞ راﺑﻄﮫ
ي
ﺮا و ﯾﭘﺬ
ﻓﺎﻋﻞ، ﻣﺎده و ﺻﻮرت، ﺗﻮﺣﺶ و ﺗﻤﺪن
و
ﯾﺗﺼﻮ ﯾﻲﺎﯾ و ﭘﻮ ﯾﻲ ﺴﺘﺎﯾا
ﺮ ﮔﺮدد. ﺑﺪ
ﯾ
ﻦ ﺟﮭﺖ اﺳﺖ
ﯾ ﻦ اﻧﺪ ﯾ ﮐﮫ ا
ﺸﮫ و ﺟﮭﺎن
ﻨﯿﺑ
ﻲ اروﭘﺎ
ﻣﺪار
ﺑﮫ
ي اﺑﺰار ﻋﻨﻮان
ﮐﺎرا ﺑﺮا
ﯿﺗﻮﺟ ي
ﮫ ﺗﺴﻠﻂ و ﭼ
ﻲﺮﮔﯿ
ﻏﺮب ﺑﺮ ﺷﺮق ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﻗﺮار ﻣ
ﻲ
ﮔﺮﻓﺖ. در
اوج ا
ﯾﻦ اروﭘﺎ
ي ﻣﺪار
ﺑﻮد ﮐﮫ ﻋﺒﺪاﻟﺒﮭﺎ
ﻲ ﺮاﻧﯾا ي
ﺑﮫ ﻏﺮب ﺳﻔﺮ ﻣ
ﻲ
ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﻧﻮر و داﻧﺶ و ﺧﺮد و
ﺗﻤﺪن و آزاد
ي
را ﺑﮫ ﻏﺮب اراﺋﮫ ﻧﻤﺎ
ﯾ
ﺪ و ﻓﺮھﻨﮓ
ﺻﻠﺢ و ﺧﺮدورز
ي
و آزاد
ي
و ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮ را ﺑﮫ
ﻣﺮدم ﻣﻐﺮب
ﺎﻣﻮزد. ﯿﻦ ﺑﯿزﻣ
اﻣ
ﻲﻨﯿﺑ ﺎ ﺟﮭﺎن
ﻋﺒﺪاﻟﺒﮭﺎء را ﻧﻤ
ﻲ
ﺗﻮان از
ﯾﻃﺮ
ﻖ ﻣﻘﻮﻻت و ﺟﮭﺎن
يھﺎ ﻲﻨﯿﺑ
ﻣﺘﺪاول ﺑﺪرﺳﺘ
درک ﻲ
ﻧﻔ
ً
ﻧﻤﻮد. ﻣﻌﻤﻮﻻ
ﻲ اروﭘﺎ
ﻣﺪار
ِ
ي
ﻏﺮب ﺑﮫ ﻣﻌﻨﺎ
ي
ي ﻣﺪار ﺎ ﺷﺮق ﯾو يﺰﯿﺳﺘ ﻏﺮب
ﻇﺎھﺮ ﻣ
ﻲ
ﮔﺮدد. اﻣ
ﺎ
ﯿﭘ
ﺎم ﻋﺒﺪاﻟﺒﮭﺎء ﻧﮫ ﻏﺮب
ﻣﺪار ﺑﻮد و ﻧﮫ