Next Page  3 / 37 Previous Page
Information
Show Menu
Next Page 3 / 37 Previous Page
Page Background

3

شده

نوشته

بخاطر

هم

و

مقام

و

ثروت

به

تمایل

بخاطر

هم

‌ ‌ .

اند

ترس

مرگ

و

شکنجه

و

کیفر

از

،‌

را

تاریخ

نویسندگان

این

بگونه

می

تصویر

ای

که

کردند

هر

دیگر

طرف

از

و

باشد

گواه

پادشاه

نیکی

و

بزرگی

بر

سیاسی

و

اجتماعی

رویدادهای

همۀ

فرهنگی

نوآوری

و

نواندیشی

نوع

،‌

می

اشاره

نمونه

چند

به

تنها

اختصار

رعایت

برای

‌‌.

یابد

جلوه

پست

و

پلید

‌ .

کنم

‌‌‌

نمون

اوّلین

قت

به

مربوط

نویسی

تاریخ

در

نویسنده

دو

این

روش

ۀ

امی

ل

می رکبیر

امیر

که

آنجا

از

‌ ‌ .

باشد

سیاستهای

در

کبیر

پیش

اصلاحی

خواسته

با

نه

مطلب

این

و

بود

قدم

و

دربار

منافع

با

نه

و

بود

سازگار

‌‌

علماء

های

جوان

شاه

نتیجه

در

‌،

پادشاه

مقام

از

را

او

اوّل

امیرکبیر

دشمنان

توطئۀ

با

همیاری

در

شاه

ناصرالدّین

نخست

وزیری

ف

آنگاه

و

کرد

کنار

بر

را

او

قتل

رمان

نمو

صادر

کاشان

در

هموا

شاه

ناصرالدّین

که

آنجا

از

امّا

‌‌.

د

می

تظاهر

ره

امیر

قتل

در

که

نمود

بدین

است

نداشته

دست

کبیر

خشنودی

برای

نویسنده

دو

هر

جهت

دروغ

با

شاه

تفص

به

آشکار

پردازی

بیماری

از

یل

٤٠‌

وی

طبیعی

مرگ

و

امیرکبیر

روزۀ

می

سخن

بیماری

آن

بخاطر

‌.

گویند

2

‌‌

می

مربوط

هم

نخست

نمونۀ

به

دوم

نمونۀ

‌.

شود

قت

توطئۀ

در

بانفوذ

افراد

از

یکی

که

بود

نوری

خان

آقا

میرزا

امیرکبیر

ل

نخست

به

امیرکبیر

قتل

با

و

بود

عظمی

صدارت

مسند

خواهان

و

التّواریخ

ناسخ

نگارش

دوران

تمام

در

‌‌.

شد

منصوب

وزیری

الصّف ة روض

ا

نخست

ء

ا

حاکم

وزیر

خان

آقا

میرزا

همین

یران

مورد

در

حقیقت

کتمان

‌ ‌ .

است

نوری

تق

همچنین

امیرکبیر

ل

بخاط

ر

تملّق

نخست

این

اینکه

با

‌‌.

است

بوده

هم

نوری

خان

آقا

میرزا

به

نسبت

گوئی

بی

از

وزیر

کفایت

نخست

ترین

بود

وزیران

ب

بعنوان

را

وی

نویسنده

دو

هر

امّا

نابغ

زرگترین

شریفتر

و

ایران

تاریخ

ۀ

نخست

ین

کاردان

و

وزیر

عصارۀ

و

سیاستمدار

ترین

وطن

و

تیزهوشی

و

درایت

و

حکمت

می

تصویر

و

تعریف

پرستی

مد

این

شدّت

‌‌.

نمایند

حهی

این

خواندن

گاهی

چاپلوسی

و

گوئی

می

دشوار

را

کتاب

دو

‌ .

کند

‌‌‌

می

تشکیل

را

کتاب

دو

این

سر

تا

سر

واقع

در

که

نمونه

آخرین

تملّق

دهد

در

اصل

این

اگرچه

و

است

قاجار

پادشاهان

از

گوئی

شاه

مورد

زنده

همان

مشمول

نیز

قاجار

شاهان

همۀ

‌،

زنده

شاه

خشنودی

برای

امّا

دارد

ویژه

مصداق

شاه

ناصرالدّین

یعنی

گزافه

می

چاپلوسی

و

گوئی

د

هر

‌‌.

گردند

می

الهام

خدا

از

شاهان

اینکه

از

‌ً

مکرّرا

نویسنده

و

می

یاد

گیرند

همۀ

با

آنرا

و

کنند

می

پیوند

آنان

سیاستهای

و

کارها

می

خونخواری

و

بیرحمی

و

جنایت

نوع

هر

توجیه

به

و

دهند

محمّد

آقا

جنایتهای

‌‌.

پردازند

در

هم

را

قاجار

خان

یورشهای

در

هم

و

کرمان

نظیر

ایران

داخل

وحشیان

آن

مردم

عام

قتل

و

گرجستان

و

ارمنستان

به

ه

برده

به

و

سامان

‌‌

‌ّ

فر

و

فضیلت

را

بازماندگان

از

تن

هزار

دهها

کشیدن

ۀ

ا

می

یزدی

و

روس

و

ایران

جنگهای

از

بحث

در

‌‌.

یابند

افغانس

و

ایران

‌ً

بعدا

ت

نجات

را

قاجار

پادشاهان

ان

و

پیروز

و

‌،

ایران

استقلال

و

تمامیّت

حافظ

‌،

ایران

دهندۀ

می سرفراز

و

شمارند

نمی

خواننده

می

چه

که

فهمد

ترکمان

و

گلستان

قراردادهای

ناگاه

به

که

شود

چای

پار

سی و

که

به

را

ایران

از

نیمی

حدود

می

واگذار

دیگر

کشورهای

نک

ند

شود.

می

منعقد

‌‌‌

ناسخ

که

دید

باید

حال

روضةالصفا

و

التّواریخ

ء

می

تاریخ

بابی

نهضت

مورد

در

چگونه

نویسند

. ‌ ‌

و

واقعیّت

تحریف

سران

هم

و

مذهبی

علماء

هم

که

است

آن

موضوع

این

سبب

‌‌.

است

کتاب

دو

هر

اصلی

روش

مورد

این

در

عمدی

دروغگوئی

وسواس

دشمنی

شاه

ناصرالدّین

البتّه

و

ایران

سیاسی

می

او

نهضت

و

باب

به

نسبت

آمیزی

نویسندگان

این

نتیجه

در

و

داشتند

تملّق

‌ّ

خاص

مورد

این

در

گو

می

نهضت

این

به

توهین

و

تحقیر

را

خود

رسالت

ه

از

هم

خود

علاوه

به

امّا

‌‌.

دیدند

تعصّب

مان

‌‌

و

اندیش

تاریک

ی

نه

مورد

این

در

جهت

بدین

و

داشتند

بهره

مذهبی

نابردباری

و

تنها

بدلخواه

و

شوق

با

بلکه

ترس

روی

از

ناسخ

توصیف

از

پیش

‌‌.

کردند

همراهی

مسجد

و

دربار

خواستۀ

با

خویش

گفته

به

که

است

مناسب

باب

نهضت

از

التّواریخ

‌ ‌

ای

روضة

از

بی

بر

نویسنده

آن

در

که

الصّفاء

نسبت

غرض

نداشتن

و

خویش

طرفی

می

تأکید

بابی

آئین

به

توجّه

کند

چنانکه

‌‌.

کنیم

می

گفت

چنان

در

حال

عین

در

و

است

بابی

آئین

و

باب

به

نسبت

دشنام

سر

تا

سر

پاراگراف

این

بینیم

اری

نویس

و

انصاف

از

نده

بی

می

سخن

خود

غرضی

گوید!

‌‌‌

اجما صتف

این

یل

شهور

و

اعوام

واقعات

ضمن

در

‌ً

سابقا

اینکه

ل

بی

دعاوی

باب

در

مجهول

مصروع

کذّاب

باب

معانی

آن

و

بی

آیات

مجع

موضوع

قواعد

ول

سفیه

وقیح

پیروان

خروج

و

علمای

فتوای

به

او

قتل

و

نیریز

و

زنجان

و

مازندران

در

او

اساطیر

در

علما

تصدیق

و

تبریز

شهر

در

اسلام

-

سطور

مکاتیب

بی

او

ترتیب

ارتداد

و

مریدان

عزازیل

اثبات

و

اقاویل

اباطیل

مخاذیل

آن

لعنهم

بی

مبسوط

شرحی

الله

خذلهم

و

الله

مست

کتاب

این

در

صداقت

قلم

به

غرض

آلایش

مرقو

طاب

‌.

افتاد

م

3

‌‌

تاریخ

از

خود

که

است

معلوم

‌‌.

است

توجّه

قابل

الصّفاء

روضة

نویسندۀ

هدایت

سخن

خشونت

در

و

شرمسارست

خود

نویسی

می

حال

عین

می

چندان

دو

نویسنده

گفتار

این

شگفتی

‌‌.

یابد

دستاویزی

احساس

این

از

فرار

برای

تا

کوشد

باقی

به

که

وقتی

شود